English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6033 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
differential conditioning U شرطی سازی افتراقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
conditioning U شرطی کردن شرطی سازی
delayed conditioning U شرطی سازی درنگیده
counterconditioning U شرطی سازی تقابلی
classical conditioning U شرطی سازی کلاسیک
higher order conditioning U شرطی سازی سطح بالا
conditional U دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
apodosis U مکمل جملهء شرطی نتیجه جملهء شرطی
differentials U افتراقی
differential U افتراقی
differential reinforcement U تقویت افتراقی
differential psychology U روانشناسی افتراقی
difference tone U صورت افتراقی
discriminatory response U پاسخ افتراقی
discriminal process U فرایند افتراقی
differential diagnosis U تشخیص افتراقی
differential sensitivity U حساسیت افتراقی
discriminal dispersion U پراکندگی افتراقی
discriminative stimulus U محرک افتراقی
discrimination learning U یادگیری افتراقی
differential threshold U استانه افتراقی
discriminated operant U کنش گر افتراقی
discriminant validity U اعتبار افتراقی
differential validity U اعتبار افتراقی
differential prediction U پیش بینی افتراقی
discriminated operant U رفتار عامل افتراقی
differential scoring U نمره گذاری افتراقی
multiple differential prediction U پیش بینی افتراقی چند متغیری
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
conditioned U شرطی
protatic U شرطی
provisory U شرطی
provisional U شرطی
conditional U شرطی
eventual U شرطی
conditioned response U پاسخ شرطی
conditional statement U دستور شرطی
unconditioned U غیر شرطی
conditional statement U حکم شرطی
conditional branch U انشعاب شرطی
conditioned suppression U منع شرطی
conditional transfer U انتقال شرطی
case branch U انشعاب شرطی
unconditioning U شرطی زدایی
provisional U شرطی مشروط
conditionality U صورت شرطی
conditioned inhibition U بازداری شرطی
conditioned stimulus U محرک شرطی
conditioned reflex U بازتاب شرطی
conditonal branching U انشعاب شرطی
conditional operator U عملگر شرطی
on no condition U به هیچ شرطی
the subjunctive mood U وجه شرطی
proviso U جمله شرطی
provisos U جمله شرطی
condeitional branch U انشعاب شرطی
conditioned response U واکنش شرطی
soft hyphen U خط تیره شرطی
conditional instruction U دستورالعمل شرطی
conditional jump U جهش شرطی
subjunctive U وجه شرطی
conditioning U شرطی شدن
cer U پاسخ هیجانی شرطی
operant conditioning U شرطی شدن عامل
conditioned emotional response U پاسخ هیجانی شرطی
To win (lose ) a bet . U شرطی رابردن (باختن )
pavlovian conditioning U شرطی شدن پاولفی
vicarious conditioning U شرطی شدن مشاهدهای
ucr U پاسخ غیر شرطی
provisorily U بطور شرطی یا موقت
type s conditioning U شرطی شدن نوع اس
backward conditioning U شرطی کردن وارونه
avoidance conditioning U شرطی کردن اجتنابی
trace conditioning U شرطی کردن ردی
eventual U موکول بانجام شرطی
reconditioning U شرطی کردن مجدد
unconditioned response U پاسخ غیر شرطی
ucs U محرک غیر شرطی
unconditioned stimulus U محرک غیر شرطی
vicarious conditioning U شرطی شدن جانشینی
preconditioning U پیش شرطی کردن
unconditioned reflex U بازتاب غیر شرطی
unconditioned inhibition U بازداری غیر شرطی
unconditional transfer U انتقال غیر شرطی
unconditional jump U جهش غیر شرطی
unconditional branch U انشعاب غیر شرطی
subjunctive U وابسته بوجه شرطی
operant conditioning U شرطی شدن کنش گر
conditioned escape response U پاسخ گریز شرطی
instrumental conditioning U شرطی شدن وسیلهای
unconditional U غیر شرطی بی شرط
conditional jump instruction U دستورالعمل پرش شرطی
conditioned avoidance response U پاسخ اجتنابی شرطی
type r conditioning U شرطی شدن نوع ار
condition U عارضه شرطی کردن
cross conditioning U شرطی شدن ضمنی
modal auxiliary U فعل معین شرطی
conditionability U قابلیت شرطی شدن
conditional breakpoint U نقطه انفصال شرطی
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
eyelid conditioning U شرطی کردن پلک چشم
policies U سند معلق به انجام شرطی
policy U سند معلق به انجام شرطی
To purchase on approval . U بشرط امتحان ( شرطی )خریدن
She will only date you if you ... U او [زن] فقط به شرطی با تو میرود بیرون اگر تو...
unconditional U آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد
deferred dividened U سودی که پرداخت ان مشروط به شرطی باشد
iterative process U فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
estate in fee U مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین
esorow U سندرسمی که اجرای ان موکول به تحقق شرطی باشد
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
zeros U پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
zeroes U پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
zero U پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
jump instruction U پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
branches U یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
branch U یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
This must not happen in future at any cost. U در آینده این موضوع به هیچ شرطی نباید پیش بیاید.
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustration U خنثی سازی محروم سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
jump instruction U دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
while loop U دستورات برنامه شرطی که در صورت درست بودن یک شرط, یک قطعه را اجرا میکند
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
universal legacy U وصیتی که دران موصی جهت تسلیم موردوصیت به ورثه شرطی قائل نشده باشد
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
decisions U دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
decision U دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
covenant real U شرطی در یک سند که وراث مشروط علیه را در مقابل مشروطه یا خریدار متعهدمیکند شرط قابل تسری به وراث
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
discrimination instruction U دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
conditional U شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
conditionality U شرطی بودن مشروط بودن
material consequence U شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
implies U شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
implication U شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
material implication U شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
material conditional U شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
branches U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
deflexion U خم سازی
flooring U کف سازی
pavements U کف سازی
retortion U کج سازی
retortion U خم سازی
pavement U کف سازی
individuation U تک سازی
individualization U تک سازی
truncation U بی سر سازی
bridge building U پل سازی
bridgework U پل سازی
idolization U بت سازی
repk lection U پر سازی
local anasthesia U سر سازی
individualizing U تک سازی
individualising U تک سازی
individualises U تک سازی
stylization U مد سازی
individualised U تک سازی
padding U له سازی
individualize U تک سازی
individualized U تک سازی
individualizes U تک سازی
compaction U تو پر سازی
flection U خم سازی
renewals U تازه سازی
confectionary U شیرینی سازی
coordination U هماهنگ سازی
overturn U واژگون سازی
cooperage U چلیک سازی
overturns U واژگون سازی
conditioning U شایسته سازی
computer simulation U شبیه سازی
countersink U خزینه سازی
overturned U واژگون سازی
tuning U میزان سازی
conceptualization U مفهوم سازی
cooperage U پیت سازی
Recent search history Forum search
1A successful man is one who can lay a firm foundation with the bricks that other throw at him
3midas touch
1Other factors can introduce poor conditioning.
1Given that the admittance matrix will not be full, further savings in storage requirements can be made.
1Regulatory label
1There are two other modeling formalisms worth highlighting in the context of LPV systems.
1• What is Data Preparation. That is the diffrents between the Dimensional modeling and third-normal-form (3NF) modeling? Answer 6 - The data presentation area is where data is organized, stored, and m
0جمع کننده کامل برای جمع دو عدد 4 بیتی BCD
0دستورات شرطی در زبان algol چگونه است
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com